به فرزند بزرگترتان کمک کنید تا با خواهر یا برادر کوچکترش کنار بیاید

حسودی به فرزند جدید کاملا عادی است. شک دارم کودکی وجود داشته باشد که وقتی خواهر یا برادر کوچکترش به دنیا می‌آید به او حسودی نکند. باید به فرزندتان کمک کنید این احساس را کنترل کند، تا عشق و علاقه فرصتی برای رشد و غلبه پیدا کند.

در زمان بارداری هر کاری که انجام دهید تا فرزند بزرگترتان را برای ورود نوزاد جدید آماده کند، کمک کننده خواهد بود. برای این هدف، باید کاری کنید فرزندتان برای آمدن نوزاد جدید هیجان داشته باشد و حتی قبل از تولدش، با او ارتباط برقرار کند.

نیاز است هنگام زایمان کاری کنید فرزند بزرگترتان احساس نکند ترک شده یا به کنار گذاشته شده است. وقتی که مادر برای زایمان به بیمارستان می‌رود، عدم حضور او برای مدتی، معمولا برای فرزندان کوچک سخت است و وقتی در نهایت مادرشان با نوزاد جدید به خانه برمی‌گردد، پذیرش فرزند جدید برای آن‌ها خوشایند نیست.

اما در نهایت کودکتان با این واقعیت مواجه خواهد شد که بعد از این خواهر یا برادر دیگری دارد، یا بهتر بگوییم شما فرزند دیگری در آغوشتان دارید. هیچ‌چیزی نمی‌تواند آن‌ها را کاملا برای این واقعیت آماده کند. به بدترین شکست عشقی‌ای که تا به حال داشتید فکر کنید و احساس ناخوشایند آن تجربه را هزار برابر کنید. در نتیجه در عین همه‌ی کارهایی که برای آماده کردن فرزندتان برای این موضوع کرده‌اید، وقتی نوزادتان به دنیا آمد، باز هم با این سوال حیاتی مواجه خواهید شد:

برای کاهش حس رقابت فرزند بزرگترتان، و واکنش وحشت‌زده‌ی او – که کاملا طبیعی است – چه کاری باید انجام دهید؟

۱. وقتی از بیمارستان به خانه برمی‌گردید بگذارید نوزاد جدید در آغوش پدر باشد.

مادر مستقیما به سمت فرزند بزرگتر برود. او را بلند کنید و در آغوشتان بگیرید و مدت زیادی او را در آغوشتان ببوسید و تحسین کنید. این کار را در رابطه با نوزاد جدید انجام ندهید. این کار برای تجدید دیدار شما و فرزند (فرزندان) بزرگتر است.

(این کار نشان می‌دهد، مادر بزرگترین منبع آرامش در هرم دلبستگی است. اگر برای فرزندتان پدر در راس این هرم قرار دارد، مادر نوزاد را نگه دارد و پدر این کار را انجام دهد.)

۲. برای نوزادتان و برای خودش، فرزند بزرگتر را یک قهرمان نشان دهید.

بعد از ساعاتی، در محیط دنجی، فرزند بزرگترتان را صدا کنید تا شما و نوزاد جدید را بغل کند. (برای هر کدام از فرزندانتان، بطور جداگانه و در مکان متفاوتی این کار را انجام دهید.) به نوزادتان بگویید که می‌خواهید خواهر بزرگترش که دختر فوق‌العاده‌ای است را به او معرفی کنید و امیدوارید که او هم از خواهر بزرگترش یاد بگیرد و مانند او انسان فوق‌العاده‌ای شود. همه‌ی نکات مثبتی که در مورد خواهر بزرگترش وجود دارد و شما او را برای آن‌ها تحسین می‌کنید را جلوی خودش برای نوزاد جدید بگویید.

۳. سعی کنید به کودکتان کمک کنید تا با نوزاد ارتباط عاطفی برقرار کند.

بعد از معرفی، بگذارید فرزند بزرگترتان بنشید و نوزاد را بغل کند، کمکش کنید تا با دست‌هایش از سر او محافظت کند. محققین و روانشناسان می‌گویند سر نوزاد فرومون ترشح می‌کند. وقتی ما آن را استنشاق می‌کنیم، عاشق او می‌شویم و شروع به محافظت از او می‌کنیم. هرچه بیشتر فرزند بزرگترتان نوزاد جدید را بغل کند، رابطه‌ی آن‌ها در طول زمان بهتر خواهد بود.

۴. به هر کدام از فرزندانتان بفهمانید که هنوز نقش مهمی در خانواده دارند.

همه‌ی نکات مثبت آن‌ها و نقششان در خانواده را مدام بیان کنید. «مریم ، عاشق زمانی هستم که به این شکل، در این کار به من کمک می‌کنی» یا «سارا، چه خوب است که تو ما را می‌خندانی»، که بطور مشخص حضور آن‌ها در خانواده را نشان می‌دهد و این احساس را به کودک القا می‌کند که هنوز هم یک عضو باارزش و خاص در خانواده است. در مورد این موضوع که هریک از اعضای خانواده به نوبه‌ی خودشان مهم هستند و جایگاه خودشان را در خانواده دارند و خانواده به هریک از اعضایش برای ایفای نقششان نیاز دارد، صحبت کنید.

۵. معمولا کودکتان از راه‌های مختلفی شما را امتحان می‌کند تا مطمئن شود هنوز هم دوستش دارید.

تا حد امکان رابطه‌تان را با فرزند بزرگترتان خوب و تاثیرگزار نگه دارید و سعی کنید دعواها و کشمکش‌ها را به حداقل برسانید. اما حد و مرز همیشگی را رعایت کنید. این موضوع کمک می‌کند تا کودکتان احساس امنیت کند. (منظور از حد و مرز، تنبیه نیست. چون همیشه نتیجه‌ی عکس می‌دهد. محدودیت‌هایی مانند ساعت خواب، منع از زدن، … تعیین کنید و از طریق همدلی کودکانتان را با خودتان همراه کنید.)

۶. الان زمانی نیست که از کودکتان انتظار داشته باشید بزرگ و عاقل باشد.

از پوشک گرفتن، از شیشه یا پستونک گرفتن و کارهایی نظیر این را به تاخیر بیاندازید. اگر شب‌ها بیشتر از گذشته از خواب بیدار می‌شود و شما را می‌خواهد، و شما به خاطر نوزادتان نمی‌توانید به اندازه‌ی کافی کنار او باشید، مطمئن شوید که پدر در کنارش حضور دارد و تا زمانی که دوباره به خواب برود از او نگه‌داری می‌کند. انتظار پسرفت در رفتار او را داشته باشید. اجازه دهید بدون خجالت و احساس گناه تا جایی که می‌خواهد رفتارهای کودکانه داشته باشد. بیشتر از حالت معمول به او عشق بورزید و توجه کنید.

۷. تا حد امکان روتین کارهای او را که تا قبل از آمدن نوزاد جدید انجام می‌دادید، حفظ کنید.

این کار مانند ضربه‌گیر در برابر این حجم از تغییر و احساس عدم امنیت پس از حضور نوزاد جدید عمل می‌کند.

۸. هیچ‌وقت یک کودک در سنین مهدکودک را بدون نظارت با نوزاد تنها نگذارید.

نمی‌توان از کودکان انتظار داشت احساس حسادتشان را کنترل کنند و شروط و قوانین را به طور کامل بپذیرند. از نزدیک مراقبشان باشید. از نصیحت کردن کودکتان خودداری کنید. اگر احساس کردید با نوزاد خشن رفتار می‌کند، سریعا نوزاد را جابجا کنید و از دسترس او دور نگه دارید. اگر امکانش را دارید از او بخواهید تا بازی‌های خشن را با شما انجام دهد. به او بگویید «این بازی کمی برای یک نوزاد خشن است. او مانند تو بزرگ نیست و هنوز نمی‌تواند این بازی‌ها را انجام دهد. اما من و تو می‌توانیم با هم خوش بگذرانیم! فکر کنم بدانم چه کاری تو را به خنده می‌اندازد.» اگر نمی‌توانید در آن زمان با او بازی کنید، برای خودتان یادداشتی بگذارید تا بعدا این کار را انجام دهید و سعی کنید او را به خنده بیاورید، تا تنشش کمتر شود. سپس حواسش را با یک سوال، شعر یا داستان پرت کنید.

۹. نوزاد جدید را محوریت زندگیتان قرار ندهید.

زمانی که با هم هستید دائما به نوزادتان اشاره نکنید. به جای اینکه بگویید منتظر هستید که نوزادتان بیدار شود تا بتوانید برای بازی بیرون بروید، بگویید منتظر هستید تا شستن لباس‌ها تمام شود یا غذا آماده شود یا منتظر تلفن کسی هستید. به جای گفتن «وقتی کارم با او تمام شد به تو کمک می‌کنم»، بگویید «به محض اینکه دستم آزاد شد، پیش تو می‌آیم».

۱۰. برای کودکتان کتاب‌هایی با محوریت موضوعی داشتن خواهر و برادر جدید بخوانید.

از این کار برای مشاهده‌ی احساسات و واکنش‌های کودکتان استفاده کنید. هدف این است که به کودکتان کلماتی برای بیان احساساتش بیاموزید. این کار به او کمک می‌کند به جای اینکه مجبور باشد احساساتش را در عمل نشان دهد، آن‌ها را مدیریت کند. ارتباط عاطفی عمیق کودکتان را با نوزاد تقویت کنید، اما به احساسات منفی او هم اجازه‌ی بروز بدهید. شفاف و رک باشید:ٍ «می‌دانم برایت سخت است وقتی به من نیاز داری، با کوچولو مشغول باشم.»

۱۱. همدلی را در او پرورش دهید.

تحقیقات نشان داده وقتی والدین فرزند بزرگتر را تشویق می‌کنند به خواهر یا برادر نوزادش به عنوان یک انسان واقعی، که دارای احساس و عواطف است نگاه کند، آن‌ها نسبت به نوزاد احساس محبت بیشتری می‌کنند و سعی می‌کنند از او محافظت کنند. بنابراین سعی کنید از عبارات زیر استفاده کنید:

«نگاه کن وقتی براش آواز می‌خونی چقدر خوشش می‌آد.»

«نگاه کن چطور سعی می‌کنه دهنش رو مثل تو حرکت بده، داره سعی می‌کنه شبیه تو رفتار کنه.»

«به نظرت کوچولو دیگه مامان‌بزرگ رو می‌شناسه؟»

«فکر می‌کنم پارس سگ اون رو ترسوند.»

«به نظرت از این موسیقی خوشش اومد؟»

 

۱۲. با فرزندان بزرگترتان ارتباط نزدیکتان را حفظ کنید.

سعی کنید هر روز تا جایی که می‌توانید با هر کدام از فرزندانتان زمان باکیفیتی را، ترجیحا تنها، سپری کنید. وقتی کسی اطرافتان هست که می‌تواند نوزادتان را برای مدتی نگه دارد، نوزاد را به او بدهید و کودکتان را بغل کنید و با او وقت بگذرانید. اگر دستتان بند است از حرف زدن استفاده کنید تا با فرزند بزرگترتان ارتباطتان را حفظ کنید. وقتی برای شیر دادن به نوزادتان نشسته‌اید از کودکتان بخواهید پیش شما بیاید تا با هم یک کتاب بخوانید. آن‌ها به شدت مشتاق این کارهای شما خواهند بود.

 

۱۳. انتظار احساس اندوه کودکتان را داشته باشید.

فرزند بزرگترتان نیاز دارد برای چیزی که از دست داده غصه بخورد: برای رابطه‌ی منحصربفردش با شما، موقعیتش به عنوان تنها فرزند خانواده، توجه متمرکز شما به خودش. بدترین شکست عاطفی‌ای که تا به حال داشتید را به یاد بیاورید و آن حس را هزار برابر کنید. اگر بداخلاق و بی‌حوصله است زاویه دیدتان را عوض کنید. فرزند شما رنج می‌کشد و احساس اندوه می‌کند. او نمی‌تواند چیزی که برایش ناراحت است، را بیان کند، و در واقع دلیل ناراحتی‌اش چیزی که خودش فکر می‌کند او را ناراحت کرده نیست. اما برای بهبود، به کمک شما نیاز دارد. در نتیجه وقتی بی‌قراری می‌کند و بهانه می‌گیرد، بغلش کنید و بر این نکته تاکید کنید که:

«به نظر می‌رسد خیلی ناراحتی. انگار از درون صدمه دیدی. می‌دانی که مامان خییلیی دوستت دارد، درسته؟ مامان همیشه آماده است وقتی احساس ناراحتی کردی بغلت کند. بیا کنار ما و وقتی که من به کوچولو غذا می‌دهم کنار من بنشین. بیا کتاب مورد علاقه‌ات را بخوانیم.»

اجازه دهید تا جایی که می‌خواهد در بغل شما گریه کند. سپس با هم راهی پیدا کنید تا او احساس خوشحالی کند. بگذارید یاد بگیرد در حالی که همیشه نمی‌تواند چیزی که می‌خواهد را داشته باشد، می‌تواند چیزی را پیدا کند که از جهاتی از چیزی که می‌خواست هم بهتر است: مادری که او را درک می‌کند و با او همدلی می‌کند، مادری که هر اتفاقی هم بیفتد، او را همانطور که هست دوست دارد و کمکش می‌کند تا احساس بهتری داشته باشد.

مطالب این بخش

— تمامی حقوق این وب‌سایت متعلق به موسسه آتمان است —

به فهرست انتظار بپیوندید زمانی که محصول موجود شد به شما اطلاع خواهیم داد. لطفا آدرس ایمیل و تعداد موردنظر خود را وارد کنید.