روش فربر برای خواباندن نوزادان
بسیاری از روانشناسان مخالف روش فربر هستند.بسیاری از تحقیقات نشان داده است که بهتر است هنگام گریه نوزاد را بغل کنید.
گاهی اوقات والدین برای خواباندن نوزادانشان دچار درماندگی میشوند، و افراد زیادی هم از روش فربر برای خواباندن نوزادشان استفاده میکنند. اما روشهای بهتر و محبتآمیزتری برای خواباندن نوزاد وجود دارد. قابل ذکر است ریچارد فربر در زمینهی سلامت فیزیکی تحصیل کرده است، نه سلامت روانی. او خودش هم به این موضوع معترف بود که در زمینهی روانشناسی نوزاد اطلاعاتی ندارد.
جالب است بدانید، فربر در مصاحبههای اخیرش گفته از بعضی راهحلهایی که در گذشته عنوان کرده پشیمان است. اخیرا گفته است در مورد اینکه بعضی متخصصین اطفال به والدین پیشنهاد میکنند نوزاد تازه به دنیا آمدهشان را در حال گریه رها کنند تا خوابش ببرد احساس بدی دارد و اینکه والدین، نوزادانشان را بخوابانند و در این مدت کنارشان باشند هیچ ایرادی ندارد.
روش فربر در این شرایط عمل میکند:
هرگز نباید این روش را زودتر از سه ماهگی نوزاد شروع کنید. ابتدا بگذارید نوزادتان برای ۵ دقیقه گریه کند، سپس داخل اتاق بروید، با نوازش و بدون بغل کردن او را مقداری آرام کنید. سپس از اتاق بیرون بروید. بگذارید برای ده دقیقهی دیگر گریه کند، سپس دوباره داخل اتاق شوید و او را آرام کنید. این بار بگذارید ۱۵دقیقه گریه کند، سپس دوباره به اتاق بروید و آرامش کنید. اگر نوزادتان شیر بالا آورد، ترجیحا بدون بلند کردن، تمیزش کنید و به روند ادامه دهید. هر بار که از اتاق بیرون میروید مدت زمان بیشتری از دفعهی قبل برای برگشتن و آرام کردن نوزادتان صبر کنید.
در مورد نوزادی مصمم و زیرک این گریه کردن ممکن کل شب طول بکشد، اما معمولا نوزاد خسته خواهد شد و بعد از ساعاتی به خواب میرود. در طول شب هم وقتی از خواب بیدار میشود این روند باید ادامه داشته باشد. معمولا مدت زمانی که طول میکشد تا دوباره خوابش ببرد از دفعهی قبل کوتاهتر خواهد بود. به دلیل اینکه نوزاد از ماندن والدین ناامید شده یا خسته شده است. اما گاهی اوقات این زمان بیشتر هم طول خواهد کشید به این دلیل که نوزاد انرژی دوبارهای بدست آورده است (یا اینکه نوزادتان فردی به شدت مصمم است، که روزی با این خصلتش به موفقیتهای بزرگی دست خواهد یافت.) اما معمولا گریهها در شبهای بعدی کمتر خواهد شد، چرا که نوزاد یادگرفته انتظار نداشته باشد والدینش کنارش بمانند.
در عین حال که گوش دادن به گریهی نوزاد برای والدین خیلی سخت است (به احساسات نوزاد اشارهای نمیکنیم)، بیشتر نوزادان در نهایت در برابر برگشتن والدینشان تسلیم شده و به خواب میروند. به این دلیل که هنوز قادر به صحبت کردن نیستند و کاملا در زمان حال زندگی میکنند، صبح روز بعد نمیشنویم که در مورد تجربهی شب گذشته چه احساسی داشتهاند.
اگرچه، این دستاورد در مورد همهی کودکان صدق نمیکند، حتی با وجود اینکه والدین مصممی داشته باشند. بعضی از نوزادان در شب هفتم همچنان گریه میکنند. امکان دارد نوزادان در اثر گریه و تجمع خلط دچار عفونت گوش شوند. پیشنهاد میشود در صورت بروز این مشکل، این روش در دوران مصرف آنتیبیوتیک متوقف شود و بعد از آن دوباره امتحان شود. از آنجاییکه هر توقف کوتاهی در این روتین شبانه (مانند یک بیماری گذرا، خوابیدن در خانهی مادربزرگ، یا سفری کوتاه) والدین را مجبور به رسیدگی به گریهی نوزادشان میکند، نیاز است والدین و نوزاد دوباره این مراحل را از اول طی کنند.
تحقیقات زیادی نشان داده که تنها گذاشتن نوزاد در هنگام گریه به صورت مداوم، یکی از دلایلی است که کودکان را مستعد تغییرات دائمی مغزی و مشکلات روحی و روانی در زندگی آیندهشان خواهد کرد. اگرچه حامیان این روش عقیده دارند به دلیل این که والدین به اتاق نوزادشان برمیگردند در واقع به او نشان دادهاند که تنها رها نشده است. در نتیجه آسیبهایی که برای رها کردن نوزاد در هنگام گریه اشاره شد در مورد آنها رخ نخواهد داد.
تحقیقات اخیر نشان داده وقتی نوزادتان را هنگام گریه تنها میگذارید، سطح کورتیزول خون او بالا رفته و موجب پریشانی میشود. این موضوع عجیب نیست. موضوع قابل توجه این است که در شبهای بعدی هم – حتی وقتی نوزاد را در تخت میگذارید و او در حال گریه نیست – سطح کوتیزول خون او همچنان بالا میرود. محققین این شرایط را هم به پریشانی حال نوزاد تفسیر میکنند. پس چرا دیگر گریه نمیکند؟ به این دلیل که به او آموزش داده شده و میداند کسی پیش او نخواهد آمد.
فرزندپروری مارگوت ساندرلند[۱] اشاره میکند که تنها گذاشتن نوزاد به صورت مکرر در حال گریه، بدون حمایت والدین، باعث میشود مغز نوزاد کمتر از حد مطلوب رشد کند. با توجه به منابع تحقیقاتی او، ایدههایش در بعضی موارد نباید استفاده شوند به دلیل این که نشان داده شده باعث مشکلات بیشتری میشود. اما همچنان بسیاری از تحقیقات او به نظر قابل استاد میآیند.
محققین دانشگاه هاروارد که روی موارد احساسی آزمایش میکنند -کارکرد مغز نوزاد و تفاوتهای فرهنگی- عنوان میکنند صدمات طولانی مدتی به سیستم عصبی نوزادانی که هنگام گریه تنها گذاشته میشوند وارد میشود. محققین ادعا میکنند این موضوع کودکان را مستعد اختلالات عصبی، شامل حملات عصبی در زندگی آینده آنها میکند. احتمال ابتلا به اختلالات عصبی در سالهای اخیر به شدت افزایش یافته. اما لزوما این موضوع به رها کردن نوزاد هنگام گریه مرتبط نمیشود. این احتمال میتواند به دلیل خیلی از جنبههای زندگی کودکان در قرن ۲۱ رخ دهد و برای وقوع نیاز است صدمات دیگری هم در زندگی اتفاق افتاده باشد.
سوال مهم اینجاست که آیا سر زدن به نوزاد بدون بغل کردن و جواب ندادن به خواستهی او که آغوش گرم والدین است، مانند روش فربر، میتواند از آسیبهای رها کردن نوزاد در حال گریه جلوگیری کند؟ بعضی افراد که مخالف روش فربر هستند معتقدند که حضور والدین در اتاق و نادیده گرفتن پریشانی نوزاد و بغل نکردن او ممکن است با کاهش اعتماد نوزاد به والدین، باعث افزایش آسیبهای وارده شود.
ارزیابی تحقیقات در این زمینه کمی سخت است. به دلیل اینکه تحقیقات زیاد دیگری که از منظر علمی قابل بحث هستند، در مورد روند رشد نوزادان وجود دارد. اگرچه ثابت شده است که گریه مکرر نوزاد دچار اضطراب و استرس، موجب بالا رفتن ضربان قلب، فشار خون و کاهش اکسیژن خون، بالا رفتن فشار خون مغز، مصرف انرژی و اکسیژن ذخیر شده و استرس قلبی میشود. میزان کورتیزول، آدرنالین و دیگر هورمونهای استرس به سرعت افزایش پیدا میکند و باعث اختلال در سیستم دفاعی و گوارشی بدن میشود. قابل درک است که پیشبینی شود اگر این موارد مکررا در طول زمان تکرار شودن، این نوزادان رشد مغزی متفاوتی خواهند داشت که متمایل به وقوع واکنشهای اضطرابی شدید خواهد بود.
میدانیم در بزرگسالان، حتی تجربهی یک حملهی عصبی مانند تصادف یا زورگیری موجب پاسخهای عصبی شدیدی خواهد شد که میتوانند سالها موجب بروز مداوم علائم استرس شوند. از آنجاییکه در روش فربر ضربان قلب و فشار خون نوزادن بالا میرود، فکر نمیکنم شکی وجود داشته باشد که خواباندن نوزاد بدون حضور امن والدین باعث میشود این تجربه در مغز نوزادان حک شود و مانند هر حملهی عصبی دیگری سالها بعد باعث تحریکات احساسی شدیدی خواهد شد. این موضوع که در آن دوران حافظه مقدماتی و احساسی شکل میگیرد، باعث میشود روند نادرست رشد مغزی تشدید شود.
در نتیجه تعداد قابل توجهی منتقد وجود دارد که روش فربر را وحشیانه توصیف میکنند که دیدگاهشان به طور خلاصه در ادامه آمده است.
۱. ریچارد فربر متخصص اطفالی بود که هیچ تخصصی در روانشناسی نداشت.
در عین حال که روش او در مورد بعضی نوزادان کارگر بود، این موضوع به سادگی «آموزش خوابیدن نوزادان در تخت خودشان» که فربر بیان میکرد نیست. همچنین، در این روش موضوعات دیگری که مطلوب والدین نیست نیز به کودکان القا میشود.
۲. نوزاد شما یاد میگیرد که نمیتواند به شما اتکا کند.
در واقع شما به طور مداوم مواقعی که او بیشتر از همیشه به شما نیاز دارد ترکش میکنید. او در تاثیرگذاری در دنیای خودش به روشی که بیشترین اهمیت را برای او دارد ناتوان است و در دنیایی خالی از احساس تنها رها شده است. مهمترین موضوعی که در این زمان در نوزادان در حال شکلگیری است، این است که یاد بگیرد چطور اعتماد کند. چرا آن را خراب کنید؟
۳. او متوجه خواهد شد زمانی که به کمک نیاز دارد شما کمکش نمیکنید.
وقتی شما به اتاق برمیگردید و به او میگویید که همچنان باید بخوابد، نوزادتان نتیجه میگیرد در اعماق شب تاریک آنچنان هم دوستداشتنی نیست. حتی ممکن است به این تنیجه برسد که شما از قصد او را آزار میدهید.
۴. حتی ممکن است این موضوع دیدگاه فرزندتان نسبت به خودش و جهان را برای بقیهی عمرش تحت تاثیر قرار دهد.
برخی از منتقدین روش فربر معتقدند افرادی که بدون تلویزیون روش خوابشان نمیبرد یا شبها از خواب میپرند و دیگر خوابشان نمیبرد از روش فربر تاثیر پذیرفتهاند.
البته نیاز است اشاره کنیم در خانودههایی نوزادان بعد از چند دقیقه گریه کردن خوابشان میبرد و دیگر نیاز نیست این روش ادامه پیدا کند. برای این خانوادهها این روش راه حل فوقالعادهای به حساب میآید.
همچنین میتوانیم کودکانی را مثال بزنیم که با این روش خوابیدن را یاد گرفتهاند و کاملا نرمال هستند. در نتیجه در عین حال که این روش احتمال صدماتی که عنوان شده را بالا میبرد، به سختی میتوان گفت بدترین تجربهای است که شما به کودکتان تحمیل میکنید. فریادهایی که شما به طور معمول به دلیل خستگی خودتان سر کودک میکشید، میتواند تجربهی بدتری باشد. محرومیت از خواب قطعا شما را والدین بدتری هم خواهد کرد.
اما روش فربر یک ریسک در زندگی کودک شماست که قابل اجتناب است. پس مهم است بدانید راههای بهتری هم برای آموزش خوابیدن به کودکتان وجود دارد. میتوانید کودکتان را با راههای ملایمتری تشویق کنید که احتمال اینکه کودکتان حتی از سهماهگی یاد بگیرد شبها بخوابد را بالاتر میبرد.
در مورد نوزادان بزرگتر یا خردسال چطور؟ چگونه میتوان به آنها آموخت که بدون والدینشان به خواب بروند؟
اگر والدین در دوران نوزادی کنار کودکشان باشند تا به خوبی یاد بگیرد، بعد از یک سالگی نوزاد در این مورد به خوبی عمل خواهد کرد. گریه کردن به تنهایی برای کودکان مضر نیست و به آنها آسیب نمیزند یا حتی ناامیدشان نمیکند. چیزی که برای رشد مغز نوزاد ضرر دارد این است که آنها را هنگام گریه و بدون تسلی رها کنیم. در نتیجه نیاز است والدین شبها هم مانند روزها برای کودکانشان وقت بگذارند. همچنین هنگامی که کودکان شروع به حرف زدن میکنند خطرات به طور قابل توجهی کاهش پیدا میکند به این خاطر که بهتر متوجه میشوند چه اتفاقی در حال وقوع است. اما این موضوع همیشه اهمیت دارد هنگامی که کودکان سعی دارند دوباره به خواب بروند یکی از والدین در اتاق حضور داشته باشد.
۱ Margot Sunderland